فانی، وزیر پیشین آموزش و پرورش: شکاف بزرگی بین مدارس دولتی یا مدارس غیردولتی و خاص وجود دارد/ آموزش و پرورش از بیسوادی وزرا رنج میبرد
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۱۸۰۹۲
به گزارش جماران؛ به نقل از بیان فردا، وزیر پیشین آموزش و پرورش معتقد است که در حال حاضر شکاف بزرگی بین مدارس دولتی با مدارس غیردولتی و مدارس خاص وجود دارد. او یکی از مشکلات آموزش و پرورش را بیسوادی وزرا دانسته و آن را به رنج این وزارتخانه توصیف کرده است.
علی اصغر فانی، وزیر سابق آموزش و پرورش در کارگاه عدالت آموزشی که از سوی دبیرخانه مقابله با فقر و نابرابری برگزار شد، گزارشی از وضعیت نظام آموزش و پرورش در ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران ارائه کرد و گفت: آرمان اصلی جمهوری اسلامی عدالت آموزشی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در ادامه یک تقسیمبندی درباره نظام آموزش و پرورش ارائه کرد و گفت: دو اصطلاح با عنوان انصاف و تساوی داریم. تساوی به معنی آن است که همه یک آموزش ببینند و انصاف یعنی هرکسی براساس نیاز خودش آموزش ببیند. حالا این نیاز، ممکن است نیاز شخصی یا متناسب با استعداد فردی باشد. در عین حال انصاف به معنی آن است که هرکسی به اندازه نیازش بتواند آموزش ببیند.
فانی اضافه کرد: امروزه محتواها در سراسر کشور تدریس میشوند و در مناطق روستایی همان چیزی تدریس میشود که در مناطق شهری درس داده میشود. انصاف یعنی همه یک محتوا را میخوانند و به آن دسترسی دارند. به عبارتی دیگر همه افرادی که در سن تحصیل هستند، به محتوای آموزشی دسترسی دارند.
او در ادامه به تقسیمبندی خود از عدالت آموزشی پرداخت و افزود: از نگاه من عدالت آموزشی به دو دسته عدالت کمی و کیفی تقسیم میشود. عدالت کمی بحث فراگیر و همه گیر شدن آموزش است. ما بعد از انقلاب در توسعه آموزش در مناطق محروم و دور افتاده و عشایر و روستایی کارنامه قابل قبولی داریم. برای مثال در جنوب کرمان یک منطقه خیلی وسیعی وجود دارد که زمانی مدیرکل ما میگفت قبل از انقلاب فقط یک دبستان در آنجا وجود داشته است. جمعیت زیادی در آن منطقه با آن وسعت فقط یک دبستان داشته اما امروزه همان منطقه پنج منطقه آموزشی دارد. یعنی پنج اداره آموزش و پرورش دارد و هرکدام تعداد زیادی دبستان و مدرسه در مقطع متوسطه اول و دوم دارد. میخواهم بگویم درحالی که من با شما صحبت میکنم، بیش از 98.5 درصد کودکان در سن ابتدایی در مدارس حضور دارند. 94 درصد کودکان و نوجوانان در سن راهنمایی سابق در مدرسه هستند و 87 درصد در مقطع متوسطه دوم تحصیل میکنند. این درصدها البته از آن جهت که به صدرصد نرسیدهاند، نقص دارند اما وقتی بررسی میکنیم، میبینیم که در برخی موارد اصلا نمیتوان به 100 درصد رسید.
فانی با بیان مثالی گفت: در مناطق روستایی و محروم ازدواج دختران در سنین پایین وجود دارد و زمانی که دانش آموز دختری در سن پایین ازدواج میکند، دیگر به مدرسه نمیرود. همچنین این مسأله وجود دارد که به لحاظ فرهنگی پدر و مادر در برخی موارد اجازه نمیدهند فرزندشان در کلاسی درس بخواند که معلمش مرد است. در نمونهای دیگر باید گفت برخی از کودکان و نوجوانان عامل تولید ثروت و درآمد برای خانواده هستند و به جای اینکه به مدرسه بروند و درس بخوانند پای دارِ قالی مینشینند و کار میکنند.
فانی سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آموزش را چنین تعریف کرد: انقلاب پس از پیروزی اصل را بر فراگیر کردن آموزش گذاشت و بحث کیفیت مطرح نبود، بنابراین بیشتر بحث تحت پوشش بودن مطرح بود. یعنی دانش آموزی نباشد که به دلیل نبود امکانات از تحصیل محروم شود. آمدیم و در مدارس روستایی که نوعا کم جمعیت بود، سه طرح را اجرا کردیم. طرح اول روستا مرکزی بود. یعنی یک روستایی را انتخاب کردیم که مرکزیت داشته باشد. بچهها با وسیله به مدرسه میآمدند، درس میخواندند و دوباره به روستای خود باز میگشتند.
او اضافه کرد: طرح دوم روستا - مردمی بود. یعنی آنجایی که از حد نساب تعداد دانش آموزان کمتر بود، مردم کمک کردند و هزینهها را پرداخت کردند. اگر امکان اجرای این دو طرح وجود نداشت، ما مدارس شبانهروزی راه اندازی میکردیم. قبل از انقلاب تعداد محدودی مدرسه راهنمایی پسرانه شبانهروزی داشتیم. خیلی محدود بودند اما به هر حال داشتیم. این درحالی است که مدرسه شبانهروزی دخترانه اصلا نداشتیم بنابراین دختران ترک تحصیل میکردند چون نمیتوانستند از خانه بیرون بیایند و به شهر دیگری بروند اما پسران به طور رندوم و نه فراگیر در گروههای پنج نفره در شهر یک اتاق اجاره میکردند و به سختی درس میخواندند. انقلاب یکی از دستاوردهایش توسعه مدارس شبانهروزی بود.
وزیر اسبق آموزش و پرورش گذری به دوران وزارت خود زد و گفت: زمانی که من وزیر بودم، 406 هزار دانش آموز شبانهروزی داشتیم که صبحانه ، ناهار، شام و خوابگاه در اختیارشان بود. مدرسه کنار خوابگاه قرار داشت و بچهها از خوابگاه به داخل مدرسه میرفتند. ما در متوسطه اول و دوم به این سه روش سعی کردیم امکانات را در اختیار دانشآموزان قرار دهیم تا با امکانات رفاهی نسبتا خوب درس بخوانند. در مقطع ابتدایی نیز گفتیم برای ما تعداد مهم نیست و با هر جمعیتی مدارس را در محل زندگی آنان در مقطع ابتدایی راهاندازی کردیم.
او اضافه کرد: در دوره وزارت من 120 مدرسه حتی با وجود یک دانشآموز و معلم راهاندازی شد. این اوج عدالت آموزشی به لحاظ کمی است اما منابع محدود بود به طوری که ما در تغذیه بچههای شبانهروزی مشکل داشتیم و هنوز هم داریم. یعنی برای سه وعده یک رقم ناچیزی به ما میدادند و ما باید با همین رقم غذای ناچیزی به دانش آموزان میدادیم. اغلب مدیران مدارس شبانهروزی به من میگفتند که ما از بقال و قصاب و کسبه قسطی جنس گرفتیم و الان نمیتوانیم پرداخت کنیم!
در عدالت کیفی آموزش عقب هستیمفانی با اشاره به موفقیت کشورمان در زمینه توسعه کمی آموزش گفت: ما در عدالت کیفی عقب هستیم چراکه فاصله طبقانی بین مدارسمان زیاد است. دانشآموزان زیادی داریم که معلمانشان در مقطع متوسطه غیرتخصصی هستند. برای مثال معلم لیسانس فیزیک دارد و شیمی و ریاضی هم درس میدهد! یک شکاف بزرگی بین مدارس غیردولتی و مدارس خاصی که متأسفانه بعد از انقلاب شکل گرفته، مانند هیأت امنایی و نمونه دولتی و این قبیل مدارس وجود دارد که از دلایل مختلفی نشأت میگیرد.
او دربارهی دلایل این شکاف گفت: تنوع مدارس باعث میشود که دانشآموزان توانمند، قوی و درس خوان جدا شوند و به مدرسه دیگری فرستاده شوند و معلمین خوب، مدیران توانا و فضای آموزشی مناسبی را در اختیار آنان قرار دهند. خاستگاه این کار مسائل مالی آموزش و پرورش است که قصد دارد با این کار از مردم پول بگیرد. پولی که دولت به آموزش و پرورش میدهد، بیش از 98 درصد آن پرسنلی محسوب میشود و صرف حقوق معلم میشود. برخی سالها حتی تا 99.3 درصد پرسنلی بوده است. حالا با آن درصد باقی مانده باید پول برق، آب و گاز مدارس و تجهیزات آموزشی و حق مأموریت کارکنان و اضافه کاری و سایر هزینههای جاری پرداخت شود. زمانی که من وزیر بودم، به من میگفتند مدیران از مردم پول میگیرند و من میگفتم اگر نگیرند، چه کار کنند؟
آموزش و پرورش در اولویت نبوده و نیستفانی اضافه کرد: تنوع مدارس دو خاستگاه دارد که یک خاستگاه آن مخاطبین است اما خاستگاه دیگر اقتصادی و مالی است. دومین مشکل ما این است که متأسفانه آموزش و پرورش در اولویت نبوده و نیست. یعنی زمانِ تقسیم بودجه به همه جا بودجه میدهند و آخر سر هم هر چه باقی ماند، به آموزش و پرورش میرسد. بنابراین آموزش و پرورش هرساله با 25 درصد کسری اعتبار مواجه است.
او ادامه داد: وزیر آموزش و پرورش باید بیستم هر ماه یک کاسه به دست بگیرد و به سازمان برنامه و بودجه برود برای اینکه حقوق ناچیز معلمان را پرداخت کند. کدام وزارت خانه این چنین است؟ آموزش و پرورش در اولولیت نبوده و نیست و شاید این موضوع به دلیل آن است که آموزش و پرورش دیر بازده است. یعنی کاری که امروز در آموزش و پرورش انجام میشود، 20 سال دیگر نتیجه میدهد.
وزیر اسبق آموزش و پرورش تصریح کرد: اگر امروز حال آموزش و پرورش خوب نیست، حال آینده نیز خوب نخواهد بود.
آموزش راه مقابله با نابرابری است/انتقاد از ایجاد مدارس مبتنی بر هوش و استعدادفانی در ادامه به مشکل دیگری اشاره کرد و گفت: اینکه آموزش و پرورش کوچک دیده شده نیز مسأله دیگری است. آموزش و پرورش از موارد سهل و ممتنع است. کسی که آموزش و پرورش را میشناسد، کار را بسیار سخت و فنی و تخصصی میداند. ما ادعا داریم که آموزش و پرورش باید مهمترین وزارتخانه باشد و نباید مانند بقیه وزارت خانهها باشد بلکه فرا وزارتخانه است و ما این انتظار را داریم که نوع برخورد با این وزارتخانه بر همین اساس باشد. چراکه نیروی انسانی هرجامعه لازمه توسعه پایدار است و نیروی انسانی زیر ساختش در آموزش و پرورش تولید میشود. علیرغم این نکته، بودجه آموزش و پرورش در هزینههای جاری تعریف شده و این درحالی است که باید در هزینههای سرمایهای تعریف شود. مقامات و مسئولینی که بودجه را تعریف میکنند، هنوز این اعتقاد را ندارند که اگر آموزش و پرورش لطمه ببیند، در ادامه مشکلات زیادی خواهیم داشت. سهم آموزش و پرورش از بودجه کل کشور ظاهرا امسال 11.2 درصد است که تجربه من میگوید حداقل باید سهم آموزش و پرورش 16 درصد از بودجه باشد تا کار بهتر پیش برود.
وزیر اسبق آموزش و پرورش به برخی تلاشهایی که در پس از انقلاب اسلامی صورت گرفته، اشاره کرد و گفت: یکی از اقدامات صورت گرفته، مربوط به زمان آقای پرورش و ایجاد طرح کاد است. کار و دانش. بچههای متوسطه طبق این طرح هفتهای یک روز به محیط واقعی کار میرفتند تا کار یا مهارتی را یاد بگیرند که اگر دانشگاه نرفتند، مهارتی را بدانند. اشکال این طرح آن بود که تعداد دانشآموزان متوسطه ما از تعداد محلهای کار بیشتر بود. یعنی برخی بچهها جایی برایشان پیدا نمیشد تا کار کنند. اشکال دیگر این بود که برخی محیطهای کار به لحاظ تربیتی مناسب دانشآموز نبود.
او دربارهی تحولِ این طرح میگوید: به هر حال طرح کاد در زمان دکتر نجفی به کار و دانش تبدیل شد. او اعتقاد داشت که مقطع ابتدایی و راهنمایی مشکلی ندارند و مشکل از متوسطه است؛ بنابراین نظام 12 ساله به نظام 11 ساله به علاوه یکسال تبدیل شد.
ضرورت افزایش اختیارات مدارسفانی در ادامه برخی اولویتهای آموزش و پرورش که خبرنگاران باید به آنان توجه کنند پرداخت و افزود: آموزش و پرورش در دوره ابتدایی باید مهمترین کارکرد را داشته باشد. اگر در متوسطه ضعفی داریم، ریشه آن در ابتدایی است. پس اولین اولویت رسیدگی به دوره ابتدایی است. دومین اولویت پیگیری سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور است. ما با این درصد بودجه عمومی همیشه با 25 تا 30 درصد کسری بودجه مواجه خواهیم بود.
فانی ادامه داد: افزایش اختیارات مدارس نیز یک ضرورت است کشورهایی که در آموزش و پرورش رشد کردند، اختیارات مدارس را افزایش دادند و معلمین را انگیزه دار کردند. مشکل ما الان این است که معلم انگیزه ندارد و معلمین ما نوعا از توانمدی علمی لازم برای پاسخگویی به سوالات علمی بچه ها برخوردار نیستند و با این ترکیب نیروی انسانی ما یقینا نمیتوانیم سند تحول را اجرا کنیم. اولویت دیگر تجدید نظر در اداره آموزش و پرورش کشور است. ما باید مدلی را پیشنهاد کنیم که بتواند بهره وری را افزایش دهد و با اعتباراتی که اضافه میشود، بتوانیم آموزش و پرورش بهتری ارائه کنیم.
آموزش و پرورش از بیسوادی وزرا رنج میبرداو اضافه کرد: آموزش و پرورش از بیسوادی وزرا رنج میبرد. کار آموزش و پرورش از جنس تحلیل است. آموزش و پرورش را باید تحلیل کرد . آموزش و پرورش کار فنی محسوب میشود که چالشهای زیادی دارد و یک وزیر در هر مقطع زمانی باید به چندین مسأله بپردازد. آموزش و پرورش پس از انقلاب مظلوم واقع شده و باید ببینیم انقلاب چه چیزی تحویل گرفته و چه چیزی تحویل داده است؟
منبع: جماران
کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان واردات خودرو جام جهانی 2022 قطر ویروس کرونا آموزش و پرورش علی اصغر فانی عدالت آموزشی افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان واردات خودرو جام جهانی 2022 قطر ویروس کرونا آموزش و پرورش آموزش و پرورش آموزش و پرورش آموزش و پرورش عدالت آموزشی دانش آموزان شبانه روزی وزارت خانه بین مدارس دانش آموز هزینه ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۱۸۰۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مدارس کار راهکاری برای کاهش ترک تحصیل / برنامه درسی هنوز برمبنای دهه ۶۰ است
زارعی معلم و دانشآموخته دکتری تعلیم و تربیت در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز درخصوص دلایل ترک تحصیل کودکان و نوجوانان گفت: پس از کرونا آمار ترک تحصیل افزایش یافت و در سال ۹۸-۹۹ بیشترین آمار ترک تحصیل را در مقطع متوسطه اول و دوره ابتدایی داشتیم. بعد از آن هم اگرچه ترک تحصیل با شدت کمتری اتفاق افتاد اما این موضوع در دوره متوسطه دوم بیشتر شد.
بیشتر بخوانید علت ترک تحصیل در روستاهای مرزی از زبان معلم نمونه کشوروی با بیان اینکه ترک تحصیل دو جنبه دارد و یکی ناشی از ساختارهای اجتماعی و دیگری نشات گرفته از ساختارهای آموزشی است، عنوان کرد: در روستاها آمار ترک تحصیل به ویژه در دوره متوسطه و میان پسران بیشتر است و حتی مشاهدات میدانی ما حاکی از این است که امکان دارد آمار بیش از چیزی باشد که اعلام میشود.
کارشناس آموزش و پرورش درخصوص نقش ساختارهای اجتماعی در ترک تحصیل، عنوان کرد: وقتی نوجوان ما میبیند، کسانی که به سختی تحصیل کردهاند، جایگاه اجتماعی خوبی ندارند و درآمدهای آنها مطلوب نیست، به این فکر میکند که اگر وقت خود را برای تحصیل نگذارد و مثلا کارتن جمع کند، درآمد بهتری خواهد داشت. او فکر میکند که اگر از ۱۵ سالگی کار کند، تا ۳۰ سالگی هم صاحب خانه میشود و هم خودرو اما با درس خواندن از چرخه اقتصادی عقب میماند.
وی ادامه داد: خانواده هم نقش مهمی دارد و شاید به ظاهر ترک تحصیل را تائید نکند اما در عمل باعث میشود که نوجوان به این سمت برود. وقتی خانواده برای رشد و دانایی کودک وقت نمیگذارد و انگیزههای او را تقویت نمیکند، او را به سمت ترک تحصیل هدایت میکند. خانوادههایی که کودکانشان ترک تحصیل میکنند در زبان مخالف هستند اما در عمل با کودک و نوجوان همراه نبودهاند که او فرصت و انگیزه علمآموزی داشته باشد.
بنویسید ترک تحصیل ناشی از ساختارهای آموزشیدکتری تعلیم و تربیت با اشاره به اینکه آموزش و پرورش به لحاظ نهادی در جامعه در اولویت قرار ندارد، بیان کرد: نگاه بچهها به مدرسه اینطور نیست که برای یادگرفتن چیزهای جدیدی به مدرسه بیایند که میتواند زندگی آنها را تغییر دهد. از طرفی آموزش و پرورش در میان سایر نهادها، نهادی مصرف کننده است که چندان برای آن هزینه نمیشود تا راندمان آموزشی افزایش پیدا کند.
برنامه درسی مدارس ما غیرمنعطف استزارعی درخصوص نواقص ساختار آموزش و پرورش و تاثیر آن در ترک تحصیل توضیح داد: برنامه درسی مدارس ما غیرمنعطف است. این برنامه برای ۸۵ میلیون ایرانی که شرایط کاملا متفاوتی از یک دیگر دارند، یکسان است؛ درحالی که ساختار زندگی اجتماعی افراد باهم متفاوت است. این باعث میشود که افراد حس کنند، تحصیل نمیتواند چیزی به زندگی آنها اضافه کند.
وی اضافه کرد: تعداد کسانی که با وجود مشکلات از مناطق محروم تلاش کردهاند و رتبههای تک رقمی کنکور شدهاند، بسیار اندک است و اگر بخواهیم درباره عموم جامعه صحبت کنیم نمیتوانیم این گروه را ملاک قرار دهیم و باید کلیت را ببینیم که در زیر فشارها کم میآورند. در شرایط عمومی برنامه آموزشی با سبک زندگی افراد سنخیتی ندارد و درسی که میخوانیم هم کافی نیست؛ مثلا میبینیم که یک نوجوان تحصیل کرده و کسی که در پایه نهم درس را کنار گذاشته از نظر معلومات تفاوتی باهم ندارند.
جای خالی مهارتآموزیدکتری تعلیم و تربیت توضیح داد: برنامه درسی مشکلات و چالشهای زندگی افراد را حل نمیکند و میلی برای زندگی کردن در فرد ایجاد نمیکند. یکی از نکات مثبت مدارس فنلاند، تاکید بر آموزش مهارتهای زندگی است. سواد زندگی در دنیای امروز را باید به بچهها بیاموزیم.
کتابها همچنان براساس ویژگی کودکان و نوجوانان دهه ۶۰ و ۷۰ استوی افزود: از جهتی آموزش در کشور ما علممحور است و جای خالی مهارتآموزی احساس میشود. ۹۰ درصد دانشآموزان من دوست دارند که مهارت بیاموزند و کار عملی کنند اما محتوای درسی تاکید بر علم دارد. در چنین شرایطی که مهارتهای عمومی، توانایی شاد زیستن و راه زندگی درست در مدارس آموزش داده نمیشود، برخی از دانشآموزان انگیزه تحصیل را از دست میدهند. نسل ما تغییر کرده و شکاف نسلی اتفاق افتاده اما کتابها همچنان براساس ویژگی کودکان و نوجوانان دهه ۶۰ و ۷۰ است.
شکاف نسلی در آموزش دیده نمیشودزارعی بیان کرد: من به عنوان معلمی که با دانشآموزان نوجوان کار میکنم، میگویم که شکاف نسلی هر پنج سال یک بار اتفاق میافتد اما این شکاف در ساختار آموزش دیده نمیشود. از دوره ابتدایی تا پایه نهم را تعلیم تربیت عمومی میگوییم که رنگ و بوی ضعیفی دارد و بار علمی آن قویتر است و بعد از آن هم وقتی مهارتی نمیآموزند، انگیزه برای ماندن ندارند.
کارشناس آموزش و پرورش معتقد است که فضای مدارس هم شادی و نشاط کافی ندارد. وی در این باره توضیح داد: ما فعالیتهای دانشآموزمحور نداریم و فضای مدارس دانشآموزان را به سمت انزواطلبی میبرد. زنگهای ورزش هم مورد توجه قرار نمیگیرند. در هفته ۲ ساعت زنگ ورزش داریم که امکاناتی هم برای آن وجود ندارد.
دکتری تعلیم و تربیت بر این باور است که نهادهای موازی با آموزش و پرورش در جذب کودکان و نوجوانان موفقتر عمل کردهاند. وی در این باره گفت: برای مثال باشگاههای ورزشی، کلاسهای هنری و موسسات آموزشی محتوای جذابتری ارائه میدهند و آموزشی که در مدارس ارائه میشوند، سنتی و قدیمی هستند.
برخی معلمها بروز نیستندوی ادامه داد: از طرفی جذب معلم در آموزش و پرورش هم ساختار درستی ندارد. معمولا معلمهایی که جذب میشوند افراد بروزی نیستند و علم ارتباط با نوجوان را ندارند. ضعف نیروی انسانی اگرچه درصد کمی در ترک تحصیل دارد اما به عنوان عاملی ثانویه میتوان به آن پرداخت.
طرحهای آموزشی که در اجرا شکست میخورندزارعی در پاسخ به این سوال که آیا طرحهای آموزشی شبیه به طرح شهاب و یا مهارتآموزی میتوانند، در هدایت تحصیلی درست بچهها و ایجاد انگیزه موثر باشند، گفت: واقعیت این است که طرح شهاب که در راستای استعدادیابی اجرا شد، به درستی اجرا نمیشود. طرح ایران مهارت هم اینطور اجرا میشود که مدارس بچهها را به مراکز آموزشی ارجاع میدهند تا مهارتی یاد بگیرند اما باید درنظر گرفت که چه خانوادههایی به این طرح توجه میکنند؛ نوجوانی که خانواده فرهیختهای دارد، بدون نیاز به این طرح از سوی خانواده برای آموختن مهارت هدایت میشود اما مشکل ما در مورد خانوادههایی است که اصلا این موضوع در اولویت آنها نیست.
وی افزود: برخی افرادی که ترک تحصیل میکنند در خانوادههایی قرار دارند که حاشیهنشین هستند، اولویت در آنها علم و دانایی نیست و مشکلات معیشتی دارند و آسیبهای اجتماعی در آنها زیاد است. چنین خانوادهای به اینکه نوجوان خود را برای مهارتآموزی به موسسهای خارج از مدرسه بفرستد، فکر نمیکند. از طرفی این طرح هزینهبر است و آموزش و پرورش از مدارس خواسته که بخشی از آن را تقبل کنند اما مدرسه بودجه بسیار کم و محدودی دارد و در مقابل خانوادههای آسیبپذیر هم از طرح استقبال نمیکنند. کارشناس آموزش و پرورش اضافه کرد: بعنوان مثال بودجه مدرسه ما در روستایی در همدان ۵۰۰ هزار تومان است و در تامین هزینههای خود هم دچار مشکل است.
فقر اقتصادی رابطه مستقیمی با ترک تحصیل دارددکتری تعلیم و تربیت با بیان اینکه بیشترین آمار ترک تحصیل مربوط به روستاها و حاشیه شهرها است، عنوان کرد: در این مناطق هم فقر اقتصادی رابطه مستقیمی با ترک تحصیل دارد. بچهها به ویژه پسرها درگیر کار کردن میشوند و نمیتوان به لحاظ قانونی این نوجوانان را مجبور به حضور در مدرسه کرد اما میتوان با راهاندازی مدارس کار پیوند آنها را با مدرسه حفظ کرد.
وی درخصوص ویژگیهای مدارس کار توضیح داد: مدارس کار به این شکل هستند دانشآموز میتواند زمانی در مدرسه حاضر باشد و قسمتی از زمان هم به آموزش مهارتی برای افزایش درآمد و رشد او در کار اختصاص پیدا میکند. برخی خانوادهها نیاز دارند که نوجوانشان در تامین معیشت خانواده نقش داشته باشد و وقتی رفع مشکل اقتصادی او کار راحتی نیست، حداقل میتوان با کمک چنین مدارسی مهارت و توانمندی نوجوان را افزایش داد. یک مدرسه غیرانتفاعی در محله دروازهغار تهران در کشور این مدل را اجرا میکند اما نمونه مشابه دیگری نداریم.
یکی از دلایل ترک تحصیل در دختران ۱۲ تا ۱۵ ساله، ازدواج استکارشناس آموزش و پرورش با اشاره به اینکه یکی از دلایل ترک تحصیل در دختران ۱۲ تا ۱۵ ساله، ازدواج است، عنوان کرد: به دلیل اینکه در روستا تدریس میکنم، بارها شاهد این موضوع بودهام که دخترها به دلیل ازدواج از تحصیل بازمیمانند. بارها با خانواده این دختران صحبت کردم تا اجازه دهند که به مدرسه بازگردند. اگر قانونی وجود داشت که خانوادههایی را که دخترانشان در سن کم ازدواج و ترک تحصیل میکنند، بازخواست میکرد، آمار ترک تحصیل در دختران به ویژه در روستاها کاهش پیدا میکرد. دانشآموزی داشتم که در ۱۳ سالگی طلاق گرفت و چنین نوجوانی در معرض آسیبهای متعددی قرار میگیرند. کاش قانونی داشتیم که با کمک آن بچهها را حتی اگر ازدواج هم کرده بودند، به مدرسه بازمیگرداندیم.
وی ادامه داد: یکی از راهکارهای هلند برای کاهش آمار ترک تحصیل اجباری کردن آموزش عمومی است. مثلا میتوان در کشور ما هم آموزش عمومی که شامل دوره ابتدایی و متوسطه اول تا پایه نهم میشود را اجباری کرد و والدین کسانی که ترک تحصیل میکنند در دادگاه حاضر شده و توضیح دهند. این کار تاحدی ترک تحصیل را حداقل در سن ۱۲ تا ۱۴ سال کاهش میداد. سطح بندی کردن دروسیکی دیگر از ابتکارات هلند این است که دروس سطحبندی دارند و فرصت های هم وجود دارد که دانشآموزان میتوانند بین آن دو سطح جا به جا شوند و متناسب با توانمندی خود آموزش ببینند. ما برای همه دانشآموزان محتوای درسی یکسان طراحی کردهایم و در پایه نهم از همه آنها امتحان کشوری میگیریم و بر آن اساس شرایط آنها را میسنجیم و در حالی که اکثریت دانش آموزان علاقه به درس ندارند.
نواقص هنرستانها و تاثیر آن در ترک تحصیلزارعی با بیان اینکه ترک تحصیل در دوره متوسطه هم در میان دختران و هم پسران آمار بالایی دارد، توضیح داد: در دختران بیشتر مسئله ازدواج مطرح است و پسران هم معمولا به سمت اشتغال میروند. این آمار در روستاها بیش از شهرها است. یکی از دلایل این است که تعداد هنرستانها در روستاها به شدت کم است و این خود بستری برای ترک تحصیل ایجاد میکند. یا اگر هنرستانی هست، به لحاظ ساختاری درست عمل نمیکند و کار عملیاتی در آن انجام نمیشود. وقتی هنرستان ضعیف است، دانشآموز فکر میکند که اگر در کارخانهای کارآموزی کند یا حتی در ضایعاتی کار کند، درآمد بیشتری خواهد داشت.
کارشناس آموزش و پرورش درخصوص نواقص هنرستانها و تاثیر آن در ترک تحصیل توضیح داد: هنرستانها مطابق نیاز جوامع گسترش پیدا نمیکنند. رشتههای محدودی برای هنرستانها وجود دارد. هنرستانها باید مطابق نیاز صنعت و خدمات باشند. اگر مثلا هنرستانهای کشاورزی، صنایع غذایی، باغداری و غیره افزایش پیدا میکردنددر روستاها و مطابق با اقتصاد روستایی صنایع تبدیلی را جهت حرفه آموزی و درآمد زایی، مشکل ترک تحصیل انقدر بزرگ نمیشد. وجود این هنرستانها کمک میکند که دانشآموز بداند، میتواند مهارتی یاد بگیرد که در محیط زندگی او کاربرد دارد.
وی تاکید کرد: از جهتی ما ساختار آموزشی پیچیدهای برای هنرستان تعریف کردهایم چراکه دانشآموزانی که به سمت هنرستان میروند معمولا حافظهمحور نیستند و به کار عملیاتی علاقه دارند اما نحوه آموزش اینگونه نیست. اگر دوره آموزشی در هنرستان کوتاه مدت میشد به دوسال جهت کاهش آسیب اجتماعی و دور نشدن از فضای آموزشی موقعیتی فراهم میشد که در همان دوران سربازی می رفتند و در ارگانهای مختلف کار کنند، خود انگیزهای برای ادامه تحصیل بود.
انتهای پیام /
پرستو خلعتبری کد خبر: 1228197 برچسبها وزارت آموزش و پرورش